روز دختر مبارک
دخترم می گه : مامان ، خووووب ... من مجقور ( مجبور ) شدم آخه .... وقتی هی وسط حرفاش می گه خوووب می فهمم که یه سفسطه ای می خواد بکنه ... قربونت بشم ننننه ننه من ... تازه اونروز خاله مهناز فنجون قهوشو گذاشته بود رو مبل بغل دست خودش که دست بچه ها بهش نخوره ... دختر من طی یه عملیات جانگولری پاش خورد ،برگشته به خالش می گه ، حواست باشه فنجونتو کجا می ذاری ؟!!!! خیلی خونسرد و حق به جانب راستی فرشته کوچولوی مامان روز دختر مبارک یاشه .. .. خدا رو شکر که خدا یه من یه دختر ، یه دریا پر از عشق ، یه فرشته زمینی بهم داد ... مرسی خداااااااااااااااا ...
نویسنده :
مامان مريم
11:24